خودش این شتاب را بد نمیداند و معتقد است اگر شاعر حرف برای
گفتن داشته باشد، فرقی ندارد كی و كجا شعرش را منتشر بكند. لبش متولد یكم مهر 1360
است و....
مرا بسوزانید
به چارمیخ بکشید
فراموشم کنید
محکومم کنید
نفرینم کنید
اما هیچ گاه
شعرهایم را در کتاب های درسی کودکان نیاورید
بگذارید شعرها آزاد باشند
ابرهای سرباز
پنجره را باز کن
تا به ابرهای عبوری سلام کنیم
زنم پنجره را رو به باران باز می کند
من می گویم:
این یکی را نگاه کن
شبیه سربازی است که مدام شلیک می کند
زنم می گوید: به او بگو
چقدر دلمان می خواهد زیر رگبارش بمیریم
ابر سرباز می خندد
و ما خیس می شویم
و ما می میریم
بدون خونریزی فتح می کند
سپاه کلمات
و شاعران تکه تکه می بخشند
به معشوقه های شیرازی ، آندلسی ، بیروتی
نظر ما درباره جهان
سودی به حال جهان نداشت
ما عشق را
به زبان مادری زمزمه کردیم
و پیاده به خانه بر گشتیم
آن شب
گریستیم
و کلمات را در جیب هایمان پنهان کردیم
دنیا آنقدر سیاه شده بود
که از دنیا می گریختیم
و شاعرتر می شدیم
پنجره پشت کرده بود
به خیابان
دریا را روی چترت
به خانه آوردی
موسیقی نمناکی
از موهایت می چکید
گفتم: بیا از خانه بیرون بزنیم
آنقدر زیر باران دویدیم
تاکودکی هایمان خیس شدند
در مسافرخانه ای دور
خودمان را از تن کودکی هایمان درآوردیم
روی صندلی شکسته ای
کنار تخت رهایمان کردند
و به خانه برگشتند
آخرین موجود زنده
دیگر نه پلنگی در سرت می دود
نه گوزنی در سینه ات ماغ می کشد
تنها رهایت کرده اند
تا منقرض شوی
به چه می اندیشی؟
ظرف های نشسته
_تکه های تنهایی ات_
گرد و غبار روی میز
_دست های معشوقه ای کهن_
تنها رهایت کرده اند
پشت میله های زندگی
در باز شده بود
هیچ کس پشت در نبود
ما مرده بودیم
عشق جرم بزرگیست
درون پیله ات بمان
کرم ابریشم
مگر تا به حال ندیده ای
دو پروانه
درست شبیه اثر انگشتهای ما
از یک پیله بیرون بیایند
عشق جرم بزرگیست
که به پیله تو رنگ می اندازد
بگذار
موهایت باد را پریشان کند
نیمه سیگارت
باد را بکشد
وقتی نیستم
گفته ام عاشقت باشد
برای دوستان ارمنستانی ام
خوش به حالت
کشورت کوچک است
و برای دیدن معشوقه ات
ساعت ها
از پنجره اتوبوس
به کویر
چشم نمی دوزی
خوش به حالت
کشورت کوچک است
و برای بدرقه دوستانت
که شاید آخرین دیدارتان باشد
در ایستگاه قطار
اشک هایت را
پنهان نمی کنی
کشور بزرگ
اندوه بزرگ است
دوست من
هاسمیک
به دلتنگی هایم
حسادت نکن
درود بر داداش خودم حسین جان
داداش
ممنونم از لطف بینهایت شما
فکر کنم بدونی که دوست دارم..........اگر نمی دونی پس
شاعر از استعاره و ایهام زیاد استفاده کرده بود ... این صنایع ادبی رو خیلی دوست دارم مثلا جایی که سروده بود :زنم می گوید به او بگو...چقدر دلمان می خواهد زیر رگبارش بمیریم..ابر سرباز می خندد..و ما خیس می شویم و ما می میریم.....در پس صنایع ادبی میشه خیلی حرفها رو بصورت مبهم بیان کرد و وقتی یه حرف مبهم میشه.. ذهن انسان یکسری از کلمات رو می گیره و به پس زمینه ذهن می بره و با اون کلمات بازی می کنه تا هدف شاعر رو از اون شعر پیدا کنه ...در حال بازی کردن با این کلمات ذهن انسان پرورش پیدا می کنه.. مثل ریاضی که ذهن رو پرورش میده...در کل شعرهای لبش زیبا و پر از خیال پردازی بود
شاد باشی
.سلام دوستان عزیز و همراهان همیشگی من .
ایشالله که حالتون خوب باشه و چرخ زندگیتون بدون هیچ مشکلی بچرخه .
زیاد نمیخوام وقت شماعزیزان رو بگیرم . .چند وقتی هستش که یکی از دوستان
عزیز من به سختی دچار افسرده گی روحی شده . . حال خوبی هم نداره منم
که از دستم کاری بر نمیاد .. گفتم از شما عزیزان که وقت میزارید و میایید به وبلاگ
من . .خواهش کنم که هر کسی هر چی می دونه و یا بلده برام بگه . .شاید
به اینوسیله بشه این عزیز . رو از این افسرده گی شدید روحی که درش گرفتار
شده نجات بدیم . .خدا نصیب کسی نکنه خیلی درد بدی هست ایشالله هرگز کسی
دچار بیماری افسرده گی روحی نشه . . منتظر نظرات سازنده شما عزیزان هستم .
* دکتر علی شریعتی *
خدایا : چگونه زندگی کردن رابه من بیاموز . چگونه مردن را خود خواهم آموخت.
درس عاشقي رو از گنجشك بياموز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه میزان عشق برای ازدواج کافی است!
زنها حس میکنند و مردها فکر میکنند!
در روابط زناشویی خود دوست هستید یا عاشق ؟!
چرا مردان همیشه در رویای یک زن زیبا هستند ؟
ولنتاينتون مبارك؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در سرزمین گوجههای سبز، مرگ برای آدم سوت میزند!
میزان، چه مي باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
40585 بازدید
6 بازدید امروز
61 بازدید دیروز
742 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian